میخواستمت

ساخت وبلاگ

میخواستمت اما رفته بودی ، آمدم ببینمت اما دیگر نبودی…
 

نه میتوانم دل ببندم با دلی شکسته ، نه میتوانم بروم با این پاهای خسته…
 

چشمانم پر از نیاز ، قلبی پر از دلتنگی ، زندگی مانده و یک عالمه خاطره
 

خاطره هایی که کاش همچو عشقمان میسوخت ، اگر نیستی ، اگر مرا تنها گذاشته ای و رفتی

دیگر چه سود دارد خاطره هایی که از تو در دلم جا مانده؟
 

عذابم میدهد ، دلتنگم میکند ، حالا که نیستی دیگر دلم لحظه شماری نمیکند
 

میخواستمت اما رفته بودی…
 

این هوایی که در آنم هوای مسمومیست ، مرا از پای در می آورد
 

یک هوای پر از دلتنگی ، نیست در آن کسی که آرامم کند، نیست کسی که مرا درک کند!
 

یخ زده آتش عشقمان ، کجاست آن قول و قرار های دیروزمان ، کجاست آنهمه مهر و وفا ، چه

صبری داده ای به من ای خدا !
 

به بیراهه میروم ، به دنبال سایه ی خودم میروم ، هر چه میروم به او نمیرسم!
 

سرگردان و بی قرارم ، نمیخواهم از یک عشق پوچ بمیرم!
 

وقتی شکسته ای بال مرا برای پرواز ، وقتی دادی یک عالمه غم به این دل پر از نیاز
 

وقتی مرا در حسرت گذاشتی ،مرا در این طوفان پر از درد تنها گذاشتی ، چرا باید هنوز هم به تو

فکر کنم؟
 

تویی که گذشتی از من و احساسم ، دیگر نمیروم تا به تو برسم!
 

همینجا میمانم ، خاطره هایت را همینجا که مانده ام خاک میکنم ، برای همیشه فراموشت

میکنم ، تو هم مثل همه ، همه آمدند ، شکستند ، رفتند !
 

مثل همه بیماری ، هیچ درکی از احساس نداری ، قدر دل بی وفای خودت را هم نمیدانی!
 

همان بهتر که رفتی…

 

کلبه عشق محمدرضا و سمانه ...
ما را در سایت کلبه عشق محمدرضا و سمانه دنبال می کنید

برچسب : میخواستمت, نویسنده : محمدرضا و سمانه samanehmohammadreza بازدید : 552 تاريخ : يکشنبه 21 ارديبهشت 1393 ساعت: 23:18

لینک دوستان

نظر سنجی

دوست گلم و مهربونم اینجا چطوره؟

خبرنامه